مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

امید در نامیدی

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۵۷ ب.ظ
آخرین پله برقی مترو تجریش به سمت ایستگاه بود. دوتا زن جلوی من با همدیگه بلند بلند داشتند حرف میزدند.
( پس من سوء قصدی برای گوش دادن نداشتم تمام) یکیشون به اون یکی میگفت: اوا نیکی جون ( هرگونه تشابه اسم یک تصادف است به دور از هرگونه انگیزه ) دیدی امیدم زن گرفت پرید رفت؟ اون یکی هم با یه صدای آرومتر با رگه هایی از ناامیدی و ناراحتی در تایید گفت: آره بچه دارم شده پریاجون... باز اون یکی گفت: اشکال نداره قربونت برم مثل امید کم نیست؛ در ناامیدی بسی امید است...

بابا حرف درست و حسابی حاوی ه اشارات اخلاقی و تلمیحی به مثل ها و ابیات دارید خب بلند بلند بگید استفاده کنیم... به قول اون بنده خدا مرسی اه...
  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی