مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

یه کرم ه دیگه چیکارش کنم ...

جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۳۴ ب.ظ

گاهی میشه یه زمانهایی هست رویم به دیوار یه جوری میشم میخوام اون چیزا اون کلمات اون جملات شگرف و شگفت آور و ژرفی که تو دانشگاه یاد گرفتم رو به کار ببرم بگم؛ حالا به کی نسبت به کی مهم نیست فقط انگار یه چیزی پر میشه باید خالی بشه (بیشک ظرف دل منظور است عزیز من قربون ذهن جوالت برم) ؛برای شما اینطوری نیست؟ یعنی تو دانشگاه یاد نگرفتین یا کسی نبود با شرح صدر و سینه گشاده و ممارست بهتون آموزش بده؟ ... البته این رو بگم که واقعا اون مقدار جرئت بیان برایم وجود ندارد فلذا این دفینه های باارزش هم چنان در ضمیرم مدفون میماند؛ البته بیتعارف در استعمالشان در مورد خودم دریغ نمیکنم و روزی نمیشود که خود را مخاطب قرار ندهم؛ بی شوخی میگویم... حضرت علی علیه السلام میفرماید : نبه بالتفکر قلبک یعنی با تفکر قلبت را آگاه کن... حال این جرقه هایی که در درون ما هرروز به هربهانه ای میخورد و میخواهد فرصت بروز پیدا کند و چه بسا نشود که بصورت منطقی تخلیه شوند را چه کار باید کرد؟ چگونه باید کنار آمد؟ گاهی درگیری در درون و دربرابر تمامیت خودمان است..چیزی نمیگویم چون شاید رنگ پند بگیرد هرچند پنددهی به خویش کار خوبی است و پیامبراکرم هم با آن عظمت به جبرییل میفرمود "عظنی" مرا موعظه کن .... اما به گمانم سکوت بهترین راه است؛ نه همیشه ولی آنهنگام که غضب و بیچارگی بر ما مستولی میشود... خدا آخر و عاقبتم رو به خیر کند، والا....

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی