مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

به من نمی آید امّا دوستت دارم...

جمعه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۰۰ ق.ظ

خدایا من جز تو کسی را ندارم؛ و تو خود شاهدی که من بر این حرف معترفم و معتقد؛ ...

سخت است اینکه بگویم کاش میمردم و این روزها را نمیدیدم... شاید کسی نفهمد. خودم هم نمیفهمم. موجود عجیبی ام. اما چه کسی میداند من چه میگویم؟... وقتی دلم با عقلم هماهنگ نیست. مگر این دو با هم هماهنگند؟ مقال ادب و حکمت نیست؛ وقتی با درماندگی ام راههای متصورم را منتهی به شکست میبینم؛ از هر طرف که بروم، به حرف هرکدام که گوش بدهم، انگار باخته ام... این درد افسردگی شاید باشد اما بیشتر درد لالمانی است... ای کاش امروز روز آخر باشد... چه کسی حرفهای مرا میخواند و چه کسی حرفهای مرا میفهمد..‌ چه سکوت مرگ آوری و چه ملال بی انتهایی... نشاط و شادی این مردمان به کوتاهی فکرهای شان و زشتی خیالهایشان است.... میگویم این مردمان، مگر من جزوی از این مردمان نیستم؟ آری؛ اگر تا دیروز نبودم از امروز هستم؛ ولی بخدا این آشنایی ها بوی غربت و دوری میدهد، نه محبت و نزدیکی... کن فی الناس و لاتکن معهم... و من به این نقطه رسیده ام، نقطه جداشدن از زمین، چه پرواز و چه سقوط... گمان میکردم دوست داشتن چیز مهمی است و من از پس دوست داشتن برمی آیم، اما تو به من ثابت کردی ناتوانی و کوچکی ام را؛ و جز تو کسی نمیتواند مرا کمک کند؛ انتظاری ندارم ولی کمک به من، کمک به تالاب افتاده ای نیست که کارش تمام است و مرگش حتمی؛ لااقل برای تو اینگونه نیست... کم صبر شده ام و مضطرب و عجول...من چیزی ندارم؛ من هیچ ندارم؛ اما این هیچ گفتن من خالی از لطف هم نیست؛ من قلبی دارم که با تمام آنچه که تا امروز از بی محبتی ها و نامرادی ها دیده است هنوز گرم و مهربان میتپد؛ هنوز روحی دارم بلندپرواز که در قالب تکرار نمیگنجد و میخواهد پرواز کند؛ و من حقیقتی امیدوار دارم که میخواهد به سمت خوبی ها بدود و در دشت سبز آسودگی دست دوستان و نادوستانش گرفته غلط بزند و وجودش را به عطر یاسمن آغشته کند..... من هنوز هستم؛ خدای من مگذار بودنم به بهای بی اعتباری تو در نزد چشمانم باشد؛ من هنوز به دعای مادربزرگم و لبخند پدربزرگم ایمان دارم؛ خدایا بگذار ساده بمانم؛ خدایا لذت محبت کردن و محبت دیدن را چاشنی همیشگی لحظه هایم کن؛ خدایا نگذار از خوب شدن و بهتر بودن ناامید شوم؛ خدایا دستم را رها نکن، منو از خودت جدا نکن، که راه دوری نروم... خدایا نگذار دوست داشتن برایم مسخره بیاید.... صدای پرنده ای را میشنوم که بال میزند... دوستت دارم

  • م.پ

نظرات  (۱)

چه کسی حرفهای مرا میخواند؟
-من
 و چه کسی حرفهای مرا میفهمد؟
-نمدونم والا
فقط میدونم یه حس خوبی توش بود

پاسخ:
ممنون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی