مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

در گیر و دار معرکه (حالی دلم گرفت...

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ

حرف میزنم حرف نمیزنم، کار یکجایی گیر دارد.. میبینم نمیبینم، حواسم پرت چیز دیگری است انگار.. من انگار جامانده‌ام، در جایی، زمانی و تازه دارد فهمی میشوم که نیستم، گم شده‌ام جامانده‌ام... به دنبال چیزی هستم که دیگر نمیدانم چیست... من پیدا نمیشوم؟! این ترس به اندازه ابدیت مرا غرق میکند در بهت ابهام... حیرت، سرگشتگی..‌ چیزی که نمیبینم چیزی که نمی‌یابم؛ از چه حرف میزنم ومیزنیم.. ما هر کدام به اندازه مجموع کارها و نکرده‌هایمان تنهاییم؛ ای وای اگر ماجرا دلی هم بشود، بقول بعضی‌ها عشقی هم بشود، مثلا مثلا... نقد این حرفها نیست.. هیچ چیز پایان نمیپذیرد در عین اینکه انگار هیچوقت آغاز نشده است.. رویاست یا کابوس؟ این به خود پیچیدن و لولیدن در التهاب معانی... ما نیستیم، پس ما چه هستیم؟!

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی