حسب حال
(من آدم سیاسی ای نیستم؛ حقیقتا نیستم ژستشم خداوکیلی سعی میکنم نگیرم؛ تا اونجا که بتونم هم سعی میکنم از حداقل اظهارنظر در این باره هم خودداری و احتراز کنم؛ گمان هم میکنم ما با یک موجود پیچیده ای روبرو هستیم؛ واقعا سیاست یک علم ه؛ کسی که آگاهی نداره ازش یا نباید ورود پیدا کنه و یا اینکه جانب احتیاط رو رعایت کنه؛ استعداد هم برای فعالیت در اون لازمه؛ خلاصه مخدره ای است ...)
پس ساحت سیاست جامعه است و .... پس آیا میتوان در قبال اون بی تفاوت باشیم؟ وقتی تاثیر میگذارد و تاثیر میپذیرد پس هر کنش سیاسی یه واکنشی به همراه دارد... در هر صورت.. )
قصد نداشتم چیزی از خودم بگذارم ولی در این روزهای پر آشوب ادعا و واویلا ، گفتم این دوبیتی را که حقیقتا با درد و افسوس سروده ام را بخوانید؛ هر چند که برداشت آزاد است و هر کس به ظن خود مرادش را طلب میکند ولی المعنا فی بطن شاعر... خود دانید.... #جامعه_به_آرامش_نیاز_دارد #آشتی_شاید_فرصتی_برای_شما_منکران_حقوق_ملت_باشد_بشتابید
《》■ گر چه خنجرخورده از پشتیم و نعش بر زمین
هم چنان شیریم ای ترسودلان در کمین
قطره قطره خون دل خوردیم تا هشتاد و هشت
بعد از آن پیمانه خون بود و پیمانی نوین □
- ۹۵/۱۲/۱۰