تیمار بوتیمار
میگن بوتیمار یه مرغ ماهیخواره با منقارای کشیده که کنار رودها و رودخانه ها زندگی میکنه...
حیوان عجیبیه؛ میگن با اینکه خیلی تشنه است آب نمیخوره چون میترسه آبهای جهان تموم بشه...
بهش میگن غمخورک غمخوارک.... یعنی واقعا خودش نمیخواد؟ چرا آخه واقعا؟ چرا ترجیح میده تشنه باشه در حالیکه میتونه هم تشنه نباشه؟ کی بهش یاد داده؟ چی شده که هم چنین فکری میکنه؟.... درست نمیشه نه؟ برای همیشه تشنه میمونه یا بالاخره یه نفر از راه میرسه ، پر و بالش رو میبنده و به زور آبش میده؟ یعنی آب زورکی سیرابش میکنه یا تشنه ترش میکنه یا حتی شاید بکشدش؟ یعنی واقعا کسی پیدا میشه؟ تا کی میتونه تشنه بمونه؟ یعنی رود به اون خروشانی و شادی و جنب و جوش ه ماهی ها رو نمیبینه؟ چی رو میبینه؟ چرا نمیره صحرا زندگی کنه مارمولک صید کنه؟ یه جایی که نه آبی باشه و نه فکر اینکه این آبی که جلو چشممه این رود خروشان حتی یه قطره شم سهم من نیست... سهمش از این دنیا فقط همون ماهی ه که اونم قدر آب رو وقتی میفهمه که دیگه کار از کار گذشته؟.... یعنی بیماره؟ شاید خیلی وقته دیگه تشنه نمیشه... تشنگی برایش معنا نداره... آب سیرابش نمیکنه...
کی غمخوار یه بوتیمار میتونه باشه؟...
- ۹۵/۱۲/۱۱