مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

آخرین شب آرامش کی بود؟

چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ

نمیدونم دقیقا از کی یه شب خواب درست و حسابی نداشتم... خوابی که زورکی نباشه با دلخوشی باشه... امید به فردا توش از ترس از فردا بیشتر باشه... کابوسای خیال انگیز پشتش از خود خوابای مشوش توش بیشتر نباشه...

نمیدونم ولی همیشه خدا یه دغدغه برای ایذاء روح و روانم انگار وجود داشته...بیشتر از همون ایام بیداری اواخر راهنمایی منتهی به دبیرستان... مشکل از گل ه انگار.. نمیدونم شاید لنت ترمز امید و صبوری بریدم شاید روغن موتور عقل خالی کردم شایدم دینام دلم خیلی وقته سوخته... انگار جوش آوردم از تو از دست خودم...

به قول یه رفیق : مرا از دنده لج آفریدند ، گمانم با گل کج آفریدند ، میان شاعران رفته در خاک ، مرا از خاک ایرج آفریدند ... حالا اینم یه حرفه برای ایرج دوستاش

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی