الحمدللآه
میگه الحمدلل آهههه... میگم بنده خدا اگه منظورت شکر کردن ه پس اون آه غلیظ تهش چیه؟ تو الحمدلله نگی نمیگن ناسپاسی کرده ؛ تو که روز و شبت کفران نعمت ه میخوای سبیل فرشته موکلت رو چرب کنی؟ این الحمدلله تو یعنی چیکار کنیم دیگه گیر کردیم؛ خدا دستت بالاست نمیشه چیزی هم بهت گفت کسی هم نیست بهش شکایت کنیم فقط یه مقدار با ما بساز هوای ما رو بیشتر داشته باش... فکر میکردم به اینکه نه همیشه اوقات بلکه غالب اوقات ما اگر الحمدلله میگیم یا خدا رو شکر ، برای اینه که نکنه خدا بزنه پس کله مون وضع از اینی که هست بدتر بشه؛ یعنی وضع بدتر رو در نظر میگیریم یه نهیب به خودمون میزنیم میگیم شکر کن بلم جان که اونطوری نیستی یا مثل اون یکی نشدی ؛ هنوز خوشبختی هایی هم داری ؛ شاید یه وقتایی هم لحنمون جواب کلیشه ای به اول سلام احوالپرسی هاست که طرف میگه چطوری چه خبر ما هم میگیم شکر سلامتی و این سوال و جواب چندبار تو این معاشرت کوتاه تکرار میشه؛ تعارف و... آخه مگه میشه به طرف گفت نه خوب نیستم و اگر گفت چرا مگه چی شده بهش بگیم به تو ربطی نداره کاری هم از دستت برنمیاد عزیزم...
دبستان که بودم پله ای که میخورد به زیرزمین یعنی آشپزخانه و سالن ناهارخوری، یه کاشیکاری شده بود در همون لدی الورود که : شکر نعمت نعمتت افزون کند ، کفر نعمت از کفت بیرون کند... یادمه همیشه بحث بود بین ما بچه ها و برای خودم که بعد کفر ویرگول هست یا نه؛ همیشه نه اینکه دغدغه اصلیمونا یعنی چندبار به گمانم بحث شده بود حتی سر کلاس؛ معلم می اومد بخونه بچه ها حاشیه میرفتند....
*"" جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال ؛ شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال...
- ۹۶/۰۲/۱۵