مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

تپش/لرزش

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ

فیلم، رعب آور بود؛ یه چیز خیلی عظیم که رو سرم اومد و تو قلبم نشست؛ سراسر درگیری، درگیری خاموش... تموم شد ولی هنوز تهش نامعلومه.. وحشتناک بود وحشتناک... انگار دستی بود که شاخه های خشک و ترم رو به شدت تکون داد، اینقدری که احساس میکنم همه اون چه تا حالا دیده بودم جلوی چشمم اومد؛ حتی سیاهه ای از دور داره میاد هنوز... کامم تلخ شد؛ اما این تلخکامی دروغین نیست، ملموس ه واقعیه حقیقیه.... می افزاید یا میکاهد؟ خب هر افزودنی از کاستی ها میاد؛ ولی هرچقدر بمونی تنهاترت میکنه؛ تنهاترت میکنه؟! تنهاترت میکنه چون جداترت میکنه؛ به خودت که برمیگردی میبینی خودتم نمیشناسی. پس با چی تنها میشی؟ با خود تنهایی؛ یه چیز مبهم که خودتم ازش فرار میکنی ولی هرچی فرار کنی دوباره برمیگردی؛...سخت نگیر جوون؛ غرق نشو؛ گم شدی چطوری پیدا میشی؟ از تکلم که بیفتی ذهنت دیگه کجا میره؟ خیال بیخیالی به سرت بزنه اونوقت از چی میگذری؟ به چیزی دیگه میرسی ؟.............. او میگوید: چه مستی است ندانم که رو به ما آورد؛ که بود ساقی و این باده از کجا آورد... از کجایش و از چه کسی اش یا مشخص است و یا نیست؛...مساله اما چیز دیگری است: چه مستی است؟!...


  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی