غار غور/قار و قور
سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۳۰ ب.ظ
( این نوشته حاوی الفاظ رکیک نوشته و نانوشته است: تذکر پوزشی آموزشی)
ابلح کصافط! تنها نمیشوی؟ به وقت تنهایی با خودت هستی؟ به خودت نمی آیی؟ با خودت بهم نمیزنی؟ چه چیزی را؟ خودت را.... به وقت گرسنگی که دلت سخت قار و قور میکند، معده ات با روده ات کنار نمی آید، به فکر این می افتی که چگونه این صدا و احساس فروکش کند...؛ تو گرسنه نمی مانی، تو بر گرسنگی ات نمی افزایی یعنی نمی توانی و ناخودآگاه نمیخواهی... اما چگونه است که سالهاست درد تنهایی را به دوش میکشی، هرلحظه بر تنهایی ات می افزایی و چاره ای نمیکنی؟ به سرچشمه وحدت رسیدن و به بال سیمرغ پیوستن پیشکش، تو را به دیگران نه_ گرچه دیگران هم آری و راه از همه شدن است نه من ماندن_ تو را به خودت چه نفعی رسیده است؟ به خودت نمیرسی، به خودت نمی آیی...
- ۹۶/۰۷/۰۴