بی مایه فطیره
يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ق.ظ
هرشب از فرط خستگی، آنگونه ام که گویی دوسه تا کوه را جابجا کرده ام که ای کاش کرده بودم یا حداقل به دوسه تا بزتپّه سواری داده ام؛ چه میدانم... با خودم میگویم با این حجم از خستگی و گسستگی و ضعف چگونه فردا از خواب برخواهم خواست؟ در این حالت انقطاع روح از بدن هر لحظه ممکن است ارتباط قطع شود، سیمی چیده شود و بومب منهدم کامل.... حالا چرا با این همه خستگی آدم خوابش نمیبرد؟ خستگیهای شیرینم آرزوست، تا خواب هم شیرمالی باشد وگرنه بی مایه این احساس فطیرم...
- ۹۶/۰۷/۰۹