مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

به کجا چنین شتابان / ز چه رو چنین نشسته

سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
راهی رو باید شروع کرد که ارزش شکست خوردن رو داشته باشه
+ !؟ یا راهی که ارزش شروع کردن رو داشته باشه؟
برای چه چیزی قدم در راه میگذاری؟ مگر نه اینکه مقصدی، منظوری، هدفی هر لحظه همدم و همقدم تک‌تک گامهایت میشود. خب؛ تو میخواهی برسی، موفقیت منظور تو است، تو نمیتوانی انکار کنی که پیروزی را دوست داری، ولی خب حقیقت این است که مساله به این راحتی‌ها هم نیست؛ راه هموار نیست و هوا گاهی بدجور گرگ و میش است و گاهی نیزه‌باران دوزخی و زمهریری... اما تو از پا مینشینی؟ باید قبول کنی و قبول هم میکنی به تحمل زحمات و تکلف‌ها اگر اراده و علاقه و مهر گرمابخش قلب تو باشد...
+ حرفی هست ولی تابی نیست...
باشد... نیازی به گفتن نیست؛ من میدانم که تو میدانی، همه میدانند، بی‌آنکه بشنوی و ببینی، بی آنکه کسی رهنمونت باشد و مونس و غمخوارت باشد؛ بی آنکه کسی ما را بفهمد، ما خود درک میکنیم... ادامه باید داد، افتان و خیزان، اندوهگین و شادمان، بگذار سینه‌ات فراخ باشد، این خنجرها به خون تو حرمت میدهند، بگذار دستت گشاده باشد، این تبرها تنفست را پربارتر میکند... خسته‌گی رسم رسیدن نیست. باید درماندگی‌ها را گذاشت و رفت؛ به پشت سرت نگاه نکن، گذشته در قلب و ذهن تو مدفون است، از تو جدا نیست عزیز من.... آنگاه که در بلندی هستی نگاهت را بلند کن، بذر مناعت طبع را به روحت بپاش، جوانه خواهد داد آنگاه که در پستی راه، در مرداب شوربختی دست و پا میزنی، شاخه‌ای میشود و به دور بازوانت میپیچد و تو را از منجلاب تباهی یاس و غرور و بدگمانی نجات میدهد...بگذار خوبی وصف تو باشد، وصل تن تو باشد، زندگی‌بخش تو باشد و نه یک امکان... و بدان و مبادا به چشم حقارت به سنگریزه‌ای بنگری، مبادا حقارت خاصیتت شود... نگذار زور نداشته‌هایت بر بودنت بچربد؛ همچنانکه دلخوش و راضی هستی تلاش کن؛ با این وجود از ابرهای زودگذر بگذر و به دنبال آسمانی از باران حقیقت باش، حتی اگر حاصل تنها خیس شدن تو باشد... خودت را ذره‌ای بپندار که آفتاب را میطلبد؛ او را بطلب.... گمان نکن همه خوبی‌ها در تو جمع است که نقص تو مشهود است و عیوب تو کم نیست..‌‌
+ باشه بابا... خوبه من حرف نداشتم تخته گاز رفتیا... انرژی مثبت بدی خوبه‌ها ولی الکی نباف.. فلسفه بافی نکن... وقتی وضع تغییری نمیکند چه فرقی میکند...
این تو هستی که باید تغییر کنی، منتظر نزول اجلال موقعیت‌های ناب طلایی نباش، که اگر هم بیاید احتمال از دست دادنشان هست و وقتی اهل جبران نباشی و اصلاح، شکستگی‌های پی‌درپی فرصت آیینه ماندن و با تجلی نور یکی شدن را از تو خواهد گرفت...
+عاورین... حیوانیت انسان میچربد بر انسانیتش، این هم حرف من
میچربد؟
+حرفی نداری؟ زکی، به قول معروف منکر زاییدی؟! :)) برو فکر کن عقل لامع من... خوابت میاد انگار
آری.. خوابم می‌آید بسیار...
+ و  پایت درد میکند انگار... و شصتت تازه شده خبردار...
  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی