مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

همان همیشگی

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۰ ق.ظ
...مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری...
نثار خاک رهت نقد جان من هرچند
که نیست نقد روان را بر تو مقداری
...سرم برفت و زمانی ز سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم‌گرفتاری...

آه غصه غم شادی شادمانی چه فرقی میکند وقتی عنایتی با تو نباشد... 
تظاهر به چه باید کرد وقتی نه نشانه‌ای است و التفاتی و نه تفقدی و پاسخی...
همان بهتر که گل در دهان بگیری و یاوه نگویی پسرک مزخرف مبتذل..‌ جاهل احمق.. بیچاره نفهم ظاهربین کودن.. بتمرگ سر جایت روزه سکوت بگیر که الحق حق توست.. انزوا و عزلت و تاریکی و حرمان و سکوت و محرومیت و دلتنگی.. پسرک نفهم زبان نفهم.. بچش که این روزی توست و این کاسه دریوزگی‌ات...
هرچه به خودم نثار کنم کم گفته‌ام پس بگذارید در این امر تنها و فرید، فرصت خودسوزی را داشته باشم... احتیاج این کاسه دریوزگی، کوزه آب و طغار و نان ماست، آبروی ما به صددر ریخته است، لقمه نانی که در انبان ماست، مور را مانیم کاندر لانه‌ها، روز باران هر نمی طوفان ماست...
معذرت معذرت معذرت...

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی