مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

از تهی سرشار

سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ق.ظ

حافظ بد است حال پریشان تو ولی، بر روی زلف یار پریشانی‌ات نکوست...

اما خداوکیلی شعر برای آدم نون و آب نمیشه... حالم داره از هرچی شعر و شر و وره بهم میخوره...

آدم تا به چشم خودش نبینه نباید باور کنه...

یه ۵ تا دفتر شعر بود اینقدر اینها یکدست و شبیه بهم بودند، با تمام قوت و تر و تمیز بودنشون ولی کلا به بنای بی‌بنیان احساس شاعرانگی‌ام لرزه انداختن...شعر باید فراز و فرود، بالا و پایین، شادی و غم و حتی حال خوب و بد و اعصاب و بی‌اعصابی شاعر توش داد بزنه... حالم از این مزخرفات بی‌فایده داره بهم میخوره.‌‌ آدم بیل بزنه مهمل نبافه، شعر از چی میگی؟ تخیل تا جنبه واقعی یا محسوس و یا قابل لمسی نداشته باشه، به درد چی میخوره، نه انصافا به درد چی میخوره جز لای جرز؟!...

 از تهی سرشار، جویبار لحظه‌ها جاری‌ست...

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی