مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

وصیّت یک خرده آدم

چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ب.ظ

پس کجایید؟ چیکار مگه دارید میکنید؟ من ففط اینطورم که وقتی در میانه‌ی بلوا یه ذره خنده به لبم میاد دلم میخواد با همه‌تون، تک‌تکتون تقسیم کنم، هرچند نتونم... دقیقا کجایید؟ باید پیداتون کنم؟ قایم موشک رو تمومش کنید، دمخور چه پرنسس و شاهزاده‌ی علیه‌السلامی هستید مگه،  خسته‌اید؟  تنهایید؟ درد دارید؟ خب این دوش فراخ من و قلب صبور و مشتاق من و سر خلوت من ... با من تقسیم کنید؛ به من حواله کنید دردهایتان را؛ بالاخره باید به یک دردی بخورم...‌پیش از آن که خودم را از دست بدهم و شما را‌ از خود برانم...  ناز کردن رو رها کنید، یکبار هم به من خرده آدم سر بزنید، پشیمون نمیشید بخدا، قسم میخورم... دعاگوی تک‌تکتون هستم هرچند نباشم در آستانه‌ی مبارک چشمانتون... خسته‌ام بخدا؛ دیگر نمیکشم، از بیحاصلی و پستی و خستگی، از بودن و نبودن، ماندن و نرفتن و رفتن و درماندن... برای سلامتی وجود عزیز خودتون در درجه‌ی اول و شفای من درجه دوم دعا کنید... میروم که نباشم، این تنها راه تنهایی است.. شما اما باشید که نفستان حق است.. ببخشید اگر خسته‌ام و دلشکسته.. مقصر منم و ضعفم و حیرتم و سادگی‌ام و جوانی‌ام و جاهلی‌ام...‌ بخدا آه در بساط ندارم، هیچ ندارم.. من از دیار هیچانم.. زبانم ناتوان است و روحم‌ با جسمم نمیسازد و عقلم‌ با دلم... دوستدار کوچکتان

  • م.پ

نظرات  (۱)

چی میگی برادر؟
واضح بگو..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی