مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

شکست مقدمه‌ی شکست

جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ب.ظ
چرا تموم نمیشه؟ چرا این شکستگی تموم نمیشه؟ چرا این احساس سرافکندگی عوض نمیشه؟ دارم ذره ذره خرد میشم، بی‌اختیار و به دست خودم و لمس میکنم صداش رو و  میفهمم فروافتادن رو.. چرا نمیشه شروع بکنم یه کار جدید رو؟ این بیحوصلگی و ضعف و ترس و شک از کجا میاد؟ چطوری باور کنم که منم یکی مثل بقیه‌ام؟ منم میتونم منم باید یه کاری میکردم و نکردم، خب حالا یه کاری باید کرد... باید خودم یه کاری بکنم، ولی انگار نمیشه نمیتونم... خسته‌ام، احساس پایان یافتن مسیری که شروعش نکردی و ... بعضی وقتا حس میکنم دوتا پام اونقدر بی‌رمق میشه که نمیتونم قدم از قدم بردارم... باید بشینم، من اهل تحرک و حرکت نیستم، باید با این شکستگی مداوم کنار بیام، باید از همین حالت ضعفم لذت ببرم... اما من هنوز همون مصطفام، با همون دل نازک و احساسی و با همان گرایش به منطق و عقلانی عمل کردن و پایبند همون اصول و ارزش‌ها... و تو ای نفرت نمیتونی تو وجودم اینقدر بی‌پروا بتازی؛ همین روزها خودم خفه‌ات میکنم و شرت رو از سرم کوتاه میکنم؛ من متعلق عشقم، من باید از خوبی سرشار باشم و تو جز وهم تاریک در یک شب مسخره‌ی گذرا نیستی...
  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی