فرگشت
پنجشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ب.ظ
اگر میشد سایه گذشته و شمیم آینده را از جلوی چشمان و جانمان دور کنیم، شاید میشد زندگی را شروع کرد... هربار خواستم فراموش کنم که تنهایم، محکوم به شکست بودم.. خدایا، کمکم کن که استوار بمانم حتی تنها، حتی سرشکسته و دلشکسته، اما انسان بمانم، با روحی بلند و قلبی پاک... خدایا! نگذار بیش از این به تلاطم بود و نبود بیفتم... خدایا! تو خود شاهدی که اگر میشد بیش از این نمیماندم اما انگار هنوز باید بمانم.. باید قوی بمانم برای عزیزانم... دیگر این مصطفا آن مصطفی نیست؛ آن مصطفی مرد پس از این پس باید وجودم را متعالی کنم و برای خوبی فدا کنم.. نمیگویم برای دیگران باید زیست لکن اگر تاثیر و تاثری است بایست نیکو و کامل باشد... این نه برگشت است و نه بازگشت.. این فرگشت است!؟ شاید...
- ۹۷/۰۸/۰۳