کدر از کبر و عصبیّت
از یکطرف افراط و از یکطرف تفریط.. خودش را روشنفکر و آزاداندیش و متفکر میداند و مست از باده غرور به همه چیز هتاکی میکند و با عبارات نچسب بگمان آنکه نمکپراکنی میکند، کام انسان را تلخ میکند... چه میتوان گفت به او؟! به او که خودش در اصولیترین اخلاقیات مانده است، در اینکه از ادب و متانت به دور افتاده و حالت متکبرانهاش امر را بر او مشتبه کرده که با نگاهی از بالا به پایین همه چیز را به سخره بگیرد حتی..؛ البته هرچیز غیر از آنچه که او میداند و قبول دارد ... چه میشود گفت؟... از آنسو تقید الکی به ظواهر و گرفتاری در مسائلی که خود زاییده و ساختهی فکر بشری و متناسب با رفتار و شوون زندگی او و آداب و رسوم هر جامعه پیازداغش کم و بیش میشود.... نه آنچنان باری بهر جهت بودن و لاابالیگری و هتاکی و نه این چنین گرفتاربودن و ظاهرنگر بودن و خشک مغزی.. به که باید پناه برد؟ چه گناهی کردیم که آفریده شدیم؟!...... حرف ادب، متانت، وقار، احترامه... بحث دین نیست.. اینکه تو با یک نفر هم مخالفی، مخالفتی داری نسبت به او هتاکی نکنی، جدل نکنی، به عقاید و آرای او جسارت نکنی.. حرف اینه.. یک عده انسان واقعا از سکنات و حرکات و حرف زدنشون میترسه چون واقعا معتقد به هیچ اصول و ضوابط ادبی و اخلاقی نیستند و بعضا نمیدونن خودشون رو... لازم نمیدونه اینکه ادب باید بکنه، بیاحترامی نکنه بیحرمتی نکنه.. الحاصل چی بگم که دلم خونه از دست بعضی و مغزم در حال چرخیدن... یعنی واقعا فکر میکنی این منش و رفتارت پرستیژ خاصی بهت میده؟ از موضع کبر به سخره بگیری همه را؟! حاشا و کلا...
- ۹۷/۰۸/۰۳