مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

تو... صلوات

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ب.ظ

چرا ما تو ایران باید برای چیزهای کوچیک حرص بخوریم؟ اعصابمون داغون بشه؟ بابا کشورمون‌ه مالمون‌ه چرا زاییدید؟ سه‌قلو زاییدیم بابا از بس فشار آوردین.. بخدا از دیروز قبل از ظهر، ظهر اینترنت قطع شده، حالا هرچی با مودم ور برو کشتی بگیر نکنه مشکل از ماست، کلش واس ماس، بعد دوساعت بعدش وصل شده ما خوشحال که آقا یه قطع کوتاه مدت بود درست شد بمن‌الله و کرمه، نه بابا دوباره قطع شده حالا بیا درستش کن.. زنگ زدم به مخابرات، نه اینکه فکر کنی شماره تلفن اتاق رییس رو دادن بهم، بعد از سلام و صلوات و وایسادن تو صف انتظار خانومه برداشته میگه بفرمایید. خب میگم ما نتمون چرا اینطوره، وقتی که وصل‌ه به درد عمه‌ی هیلاری جون میخوره، بلانسبت هیلاری، حالا هم که اینطور، چه خبره چخبرتوونه، بابا چی شده (این چندتا عبارت آخر زاییده ذهن مریض من است، بخودت نگیر آبجی) میگه کد فلان داره سیستمش کار میشه فلان میشه بیسار میشه اشکال از مودم شما نیست خلاصه و روشنش بذارید هروقت شد یه لجنی جا ماهی تازه از اینترنت مفتضح ما بگیرید. (این چندتا عبارت آخر،.. عاره خلاصه) در نهایت ادب و متانت میپرسم تا کی اینطوره؟ میگه تا آخر روز به ما گفتند. میگم روز یعنی همین دوساعت دیگه که عصر؟ آخه تو دلم میگه کجای دنیا مثل ما اینقدر خوبن و اینطوری‌ان (تو دلم میگما) میگه نه تا دوازده شب.‌شاخ درمیاره آدم خب. میگم باشه چیکار کنم آخه چی بگم به اون بیچاره اونم کارمند خب. حالا بنده موبایلم هم خراب نت گوشی هم فعلا وصل نیست. شب میشه و خبری نیست، درست حدس زدی تکنیک دورزدن و سر روغن‌مالی بود. زنگ میزنم و الان دیگه واقعا ته ته روز که اصلا دیگه دیروزه. آقاهه ولی هنوز هست، عزیزم داره تلفن جواب میده، آدم دلش نسوزه واقعا؟ آقا تو باید پیش همسر گرامی و صبیه محترمه راه رویای شبانه رو طی کنی و اینجا کجاست و اونجا کجاست.. میدونی چی میگه؟ میگه تا فردا شب کم کم نهضت ادامه داره. ای بابا عجب چه نهضت بابرکتی شد..... الان فردا شب‌ه و وای من اگر باور کرده باشین امشب همون فرداشب‌ه.. یاد اون معلممون می‌افتم که واقعا سوژه‌ای بود یه بار شاید براتون گفته باشم، بهش میگفتیم برگه‌هامون تصحیح نشد میگفت نه میگفتیم پس کی میگفت شنبه و خودش هم میخندید چون تا دلتون بخواد شنبه از پس هم قرار بود و تا دلتون بخواد شنبه وجود داشت در خورجین ما برای آمدن...  یا حضرت عباس شر تبلیغات بازرگانی تن‌تاک را به خودش برگردان بابا حالت تهوع گرفتم..‌من معلم خصوصی نخوام باید کی رو ببینم؟ آقا من توله‌ام رو اصلن بهش گفتن وظیفته، چندبار بهش تاکید کردم من از تو فقط میخوام صفر بگیری مدرسه که رفتی... عی خداا چرا این آشپزه اینقدر جذاب‌ه لامصب؟ به نمک میگه جذاب، به ماهیتابه میگه فوق‌العاده، خدایا چرا همه چی تو هم رفته ما تغاص چی رو داریم میدیم بابا بسه دیگه بخدا خسته شدیم دیگه.... :)) تو ایران سلام و صلوات بفرست، عا کمه محمدی‌پسند...

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی