بیقرار
کدوم آهنگ است که شنیدنش به شدّت محزون و غمناکتون میکنه؟! من الآن بخوام بگم اونطور که به ذهنم میرسه همهاش به نوعی از قربانیه :)
۱) ای باران؛ چقدر با این لامصب گریه کردهام تا بحال، به خصوص به جهت پلانی که سرگرد فتّاحی (پیر داغر) بالای قبر محبوبش که لعیا زنگنه بازی میکنه ایستاده و بارون میزنه.. مدار صفر درجه
۲) قطعه بیقرار.. که قربانی غزلی از سایه رو میخونه و هروقت گوش میدم انگار غم دوعالم به کلّهام و قلبم سرازیر میشه، جالب بود که از یکنفر دیگه هم شنیدم که همین حس رو داشت از بس آهنگش هم بدمصّب داغون کننده است...
۳) ارغوان از قربانی و اون یکی آهنگی که یه شعر از فریدون مشیری رو میخونه که به گمانم اسمش آخرین جرعه جام باشه.. کلا اون آلبوم حریق خزانش چقدر غمه.. وحشت، تاریکی، تنهایی، سکوت و حس نیافتن معنای زندگی و یک راز کهنهی پنهان در روح و حس قتلهای زنجیرهای :) کشتار مردم وسط خیابون، فرار، زندان، مرگ، بگم دیگه چقدر که چقدر مصیبتزده است این آلبوم...
خلاصه این سه تا و چه بسا چیزهای دیگر... البتّه شاید توجّه به این موضوع که بعضی از این آهنگها رو دقیقا در روزهایی از گذشته گوش میدادم که غرق احساسات عجیب و غریب تنهایی و غم و هجران بودم بیتاثیر نباشه.. خود این آهنگها به تنهایی روضه مکشوفه هستند چه برسه که حالت و فضای پیرامونیات هم مقوّم باشه...
تذکار: اگر حالتون گرفته است به هیچ وجه، تکرار میکنم به هیچ وجه سمت این آهنگها نرید؛ با تشکّر :)
القصّه آخر مجلسی یک دعا بکنم و التماس دعا:) خدایا! ما را از همهی غمهای مجازی (غیر واقعی) برهان و به طمانینه و خنکای رضوان خودت برسان... الهنا آمین..
- ۹۹/۰۱/۲۲