مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

این قصّه‌ی عجب شنو از بخت واژگون

جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

 دیگر نمی‌دانم چه کنم که اندکی دلم آرام و قلبم التیام‌ یابد... هر طرف را که می‌گیرم از طرف دیگر سر باز می‌کند... خسته‌ام، نه اینکه تا بحال خسته نبوده‌ام و نشدم، خسته‌ام از اینکه می‌بینم عمر نقدی را داده‌ام و... بماند اصلا...

 

 تا اطّلاع ثانوی و وقتی دیگر در اینجا چیزی نخواهم نوشت و با شمایان درمیان نخواهم گذاشت. نفس راحت کشیدی؟ :) (سیمای مردی خندان با بناگوش باز و دندانهایی روی هم نهاده ولی تمیز و مسواک‌زده) آفرین به تو نفس

 

  • م.پ

نظرات  (۱)

الصَّبرُ عَلی مَضَضِ الغُصَصِ یوجِبُ الظَّفَرَ بالفُرَص

پاسخ:
عالی، ممنون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی