ناسالم بودن
مادرم تعریف میکردند که حالا نمیدونم کجا بوده آرایشگاه بوده یا جای دیگه، دوتا از این خانوما با هم حرف میزدند که حالا باز نمیدونم هردوشون مشتری بودند یا فروشنده و مشتری بودند، چندان اهمیّتی نداره حالا.. یکیشون به اون یکی برگشته گفته که پسرت دوست دختر داره؟ اون یکی تعجّب کرده که معلومه، مگه بچهام ناسالمه.. یه سوال و جواب ساده است ولی چندان ساده نیست. خب در خارج داشتن دوست دختر یا پسر امر مذمومی نیست بلکه چه بسا ترغیب و تشویق هم بشوند بچّهها از همان ایّام مدرسه به جهت اینکه با جنس مخالف آشنا بشوند، من نمیدونم نمیتونم بگم دقیق نگاهشون چیه و خب فرهنگهای مختلف باز فرق میکنه قضیّه چه حالا آمریکا باشه یا اروپا تصوّر میکنم باز تفاوتهایی باشه یحتمل، بنده نهایت از همین فیلم و سریالهای خارجی و کتاب و فلانهایی که دیدم و خوندم آشنا شده باشم با ماجرا.. امّا خب در ایران ماجرا فرق میکنه و هنوز یه چیزایی تابو است، لااقل در یک قشر وسیعی از جمعیّت متوسّط و کمتر برخوردار و بعضا مذهبی و البتّه که سنّتی.. همین سوال و جواب ساده اون هم احتمالا در جایی در مرکز شهر بوده باشه نشون میده تفاوت نگاهها و تغییر نگاهها شدیدتر از اونچیزی که آقایون جامعهشناس و مسئول و فلان بدانند یا بدانند و خود را به خریّت بزنند در جامعه در حال صورت گرفتن است.. فقط هم فرهنگ غربی از طریق ماهواره و سینما و اینترنت و شبکههای اجتماعی نیست، همین فیلمهای شبکهی خانوادگی ج.ا رو عنایت کنید دستتون میاد که برای جذب مخاطب بعضا به چه موضوعات دور و غریب و هنجارشکنی دست میزنند و فلان (ترنس و گی بودن و...) .. خب معلوم است که تاثیر انجام میشه... ببینید مساله منع شرعی نیست حتّی قبح اخلاقی نیست، این تفاوت نگاه، این تغییر نگاه به مقوله ازدواج و حتی صیغه که البتّه اون هم جدا از جواز شرعیاش خیلی دید منفیای نسبت بهش وجود دارد در بدنه جامعه ایرانی و تصور میکنم جز یک درصد خاص و مختصر براشون مطرح نباشه کمااینکه برای خود من هم که بالاخره میشود جزء جمعیّت به ظاهر متدیّن قلمداد کرد چندان کششی به آن یا به عنوان گزینه خاص برای ارضای نیازهای جنسی لااقل مطرح نیست... از بحث اصلی دور نشم؛ مادرم این رو در حاشیه دیدن یکی از سریالهای طنز همین تلویزیون ج.ا که البتّه برای بار چندم هم پخش میشه (و پر است رذایل اخلاقی از مسخره کردن و بیاحترامی بزرگ و کوچک و غریبه و آشنا نسبت به هم) گفتند به من و همینطوری صرفا به جهت تعریف هم گفتند نه حالا در اون لحظه به دنبال رد یا صحّه یا تاسف یا فلان باشند و غرضشون این باشد که فلان، نه همین که برای مردم دیگه عادی شده طوریکه کسی که نداشته باشه رو میگن ناسالم.. من خب گوش دادم و فوری و رک گفتم بله ناسالم بودن میتونه باشه، (اصولا من در ابراز چیزی که درست میدانم یا دیدگاه هیچ ابایی و تعارفی با کسی ندارم:) شما صدر اسلام و موضوع ازدواج زودهنگام برای دختر و پسر رو مقایسه کنید با الان که این وضع اقتصادی و اجتماعی ماست که واقعا اوضاع اوضاع طبیعی نیست (این رو البتّه نگفتم گفتم که مقایسه کنید با الان خب چیکار باید بکنند..) ...
لااقل مردمی که به دین با نگاه سهلتری مینگرند؛ یکچیزی است که لااقل از جنبه عقلانی و اخلاقی با توصیف شرایطی قابل توجیه است؛ بحث دفاع از رابطهی آزاد و بعضا همخانگی و ازدواج سفید و ارتباط همزمان با چندنفر، کمااینکه در فیلمهای خارجی و فرهنگ کشورهای غربی و حتی شرقی و بالایی و پایینی نشون داده میشه نیست که البتّه به آن سمت در حال حرکت است جامعه... به گونهای به صورت عادی سکس هم دارند ولی هیچ مسئولیتی نسبت به هم ندارند و حتی در ابراز علاقه شرمگینند نه در خود عمل همخوابگی... من راستش نمیدانم قصّه چگونه است و آیا نداشتن دوست دختر و یا پسر در کشورهای متمدّن غربی هم ناسالم بودن قلمداد میشود یا نه؛ سینگل بودن یا هرچی... در کل به نظرم آمد چیز جالبی بود و تصوّر میکنم خودم هم شده تا به حال از زاویههای دیگر پیشتر به این قضیّه نگاه کرده بودم... چیزی که هست و میدانم این است که حداقل به نوعی اینقدر با نگاه شرم به زن و مرد نگاه نمیشه در خارج از اینجا؛ اینکه یکنفر برگردد بگوید دانشگاهها را تفکیک جنسیّتی بکنید و فلان یا این دیوارکشیدنها و جداسازیها واقعا کاربردش چه چیزی میتواند باشد و در این جامعه شلم شوربا اولا باید دید آیا شدنی است که حالا بعد نگاه کنیم اصلا تبعاتش چیست، نتیجهاش متناسب با هدف شمایی که این تز را صادر میکنید چیست.. اینها واقعا برای خود من جای سوال و جای تامّل و البتّه به نوعی تعجّب دارد... زنان ورزشگاه نروند که چه شود؟ من اصلا غرضم مطرح کردن این مباحث نیست، سرمقاله هم در روزنامه نمینویسم که فردا کاسه کوزهام را تخته کنند یا غرض و مرض و نگاه سیاستزده هم ندارم و اینکه اینجا اصلا جایش نیست... من فعلا سوالم این است که واقعا سالم بودن و ناسالم بودن همین است؟ اینقدر مشخّص و معلوم و مرزبندیشده؟ هرکسی که بخواهد حتّی، میتوان به این راحتی مرز سالم بودن و ناسالمی را مشخّص کرد؟ یعنی لااقل در چشم اون خانوم بنده ناسالم محسوب میشوم؟! واقعا نمیدانم، چه بسا بعضی از همین دوستانی که میشناسم چه در لفّافه چه صریح اگر پیش بیاید بگویند بله همینطور است یا در خیال خودش و یا خلوت با دیگری بگوید بله ناسالم است... برای خود من هیچوقت داشتن دوست فلان یک امر عجیب و غریبی نبوده است که یا یک شوق و ذوق عجیبی نسبت به ورود به آن داشته باشم یا از آنطرف یک دافعه که از آنطرف بوم از شدّت نخواستن به دامن بعضی چیزهای دیگر بیفتم... نمیدانم، واقعا این هم یک معضل دیگری است که میتوان برچسب اضافهای را بر بندهی نوعی بار کند، من ناسالمم؟! ..........
- ۹۹/۰۴/۱۵