با خرابات نشینان
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف، هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد... (حافظ)
داشتم فکر میکردم به این خرابات نشینان.. در کدام معنا به کار رفته در اینجا، مثبت یا منفی و یا حتّی هر دو... هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد، در خرابات بگویید که هشیار کجاست... بدون احتساب معنای خرابات و خراباتی در دیوان حافظ و دودوتا چهارتا کردن منطقی و ادبی، یک چیز حسّی و ذوقی من در مواجههی اوّلیّه و شفّاف و بیپرده نسبت به بیت مذکور میگوید که خراباتنشینانی که حافظ در اینجا میگوید در معنای پسندیده آن به کار میآید، نمیدانم شاید دلم میخواهد، میخواهم برداشتی که دارم را غالب کنم به معنایی که میتوان داشت... خدایا ما را از خرابات نشینان واقعی قرار بده! آنان که میدانند خرابات کجاست و خراباتی بودن چه سلوکی دارد و سرشان به دنیی و عقبی فرو نمیآید.. کسانی که از مرتبهی حس و شهود ظاهری و دلخوش کردن به امور دم دستی از گشودگیهای وجدانی تا ذوقی و دلی گذشتهاند و پا به مرتبهی تمام گوش و چشم شدن در ساحت سکوت و حیرت گذاشتهاند و چشمشان از مخلوق برگرفته شده و تمام توجّه به خالق ناظرند... کسانی که با درد زیستهاند ولی از همهی دردها گذشتهاند و به درکی عمیقتر از الحمدلله رب العالمین رسیدهاند... باری... حافظ شاید خودش و همقبیلههایش را میگوید: اساس هستی من زان خرابآباد است...
شیار
- ۹۹/۱۱/۰۷