حفظ حریمها
بعید میدونم کسی از بودن با من و در کنار من بودن واقعا حال بکنه، تا الان هرکسی هم که اندک پیوندی خورده زلفش با من یا از جبر موقعیّتی بوده یا حسب اتّفاق و خب دوری هم به همین شکل صورت گرفته، یا از بیکسی بوده یا پیدا نکردن انسان معتمد، نمیگویم من خوبم ولی احساس خوبی نیست این احساس ناکافی بودن یا عدم همزبانی مستقیم، احساس خوبی نیست این دوریهای بلندمدّت، احساس خوبی نیست این عزلتگزینیها و احساس خوبی نیست آشنایی با کسانی که باید یک قسمت از وجودت را ازشان پنهان کنی تا همین چند صباحی که در کنارشان هستی تو را پذیرا باشند و برای تو نیز لحظات اندکی راحتتر بگذرد _کسانی که فرداروز حتّی یادت هم نمیکنند چه برسد که به دنبالت باشند_ حال آنکه باید یک مواظبت هم داشته باشی که دلبسته آنها و شرایطی که به هر تقدیر برایت عادت میشود نشوی و این یعنی حفظ مداوم فاصلهها که انرژی فوق العادهای به انسان تحمیل میکند.. کلّا احساس خوبی و من از این بابت سخت سرخورده و دلسردم، حقیقت ماجرا این است...
- ۰۰/۰۴/۰۳
بنظر من عزلت گزینی احساس خوب که نه، احساس بهتری ست تا آشنایی با افراد جدید یا بیشتر. من همیشه سعی کرده ام بد کسی را نخواهم و بی آزار ترین باشم، البته که هستم از نظر عده کثیری اما عده ی اندکی از همکلاسی های دوران کارشناسی ام بوده اند که باوجود فقط یک مصاحبت ساده، نیت درونیشان نیستی من بوده، زیستن و آشنایی با چنین افرادی واقعا عجیب و ترسناک ست.