اعتیاد به اضطراب
مشقّات، فشارها، تنگناها، افکار و دغدغهها و وظایف و مسئولیّتهایی که به هر شکل و دلیلی روی دوش انسان سوار میشود جزئی از زندگیاند که نه خود زندگیاند! زندگی همین است و جز این نیست... امّا کاش گاهی جایی دل آدم به یک چیز بند بود، به یک دلخوش کنکی در ساحتی از زندگی، به خصوصیّتی از خویش دست یافته باشد، به چشمهی حیات معرفتی رسیده باشد که..! کاش این آگاهی و خودآگاهی و رفتار هوشیارانه را سیطرهاش را بر سراسر شبانهروز میشد کشید، با این چاشنی و این توجّه که برای آنچه خارج از حیطه توان و ارادهی توست غصّه نخور و دو اینکه انسان با نیروی اراده و پشتکار و باور به نیروی خویش و اتکا به قدرت خدادادی عقل میتواند بیشترین استفاده را از عمر خویش ببرد و برسد به جاهایی که در مخیّلهی ناامیدان هم رسوخ نمیکند...! امان از حالی که سخت شود قبولاندن این نکات و انسان بخواهد برای معطوف ذهن به چیزی دیگر یا فرار از تنهایی و کسالت زندگی روزمره دست به این دنیای شلخته و شلوغ مجاز دراز کند و جز اضطراب بیشتر و هدررفت زمان و فزونی غصّه و احساس تنهایی بیشتر و عصبانیّت و اعتیاد به غرق شدن بیشتر به چیزی نرسد...!
- ۰۰/۰۶/۰۱