دستپاچگی
چهارشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ب.ظ
بدبختی و فلاکت و خستگی و درد از سر و روی من میبارد و آنقدر از حقیقت خوشبختی، نفسهایم به دور است که به مجرّد اصابت خوشحالی و ایجاد موقعیّت خوشی احساس دستپاچگی و حقارت میکنم!... ولی یه چیزی هم هست، به یه مرحله رسیدم که نه از چیزی ذوقمرگ میشم و نه چندان ناراحت و مستاصل، به قول گفتنی ما پسرا به چیزمم نیست!...
- ۰۰/۰۹/۰۳