عشوه آهوی روباه باز صیّاد
سه شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ
به شهریار بگوئید حال این درویش / به شهریار برید آگهی از این دل ریش
مدد کنید که دورست آب و ما تشنه / حرامی از عقب و روز گرم و ره در پیش
توانگران چو علم برکنار دجله زنند / مگر دریغ ندارند آبی از درویش
اگر تو زهر دهی همچو شهد نوش کنم / به حکم آنکه ز دست تو نوش باشد نیش
به نوک ناوک چشم تو هر که قربان شد / ازو چه چشم توان داشتن رعایت کیش
از آستان تو دوری نکردم اندیشه / چرا که گوش نکردم بعقل دور اندیش
اگر گرفت دلم ترک خویش و بیگانه / غریب نیست که بیگانه گشته است از خویش
به عشوه آهوی روباه باز صیّادت / چنان برد دل مردم که گرگ گرسنه میش
بیا و پرده برافکن که هست خواجو را / شکیب کم ز کم و اشتیاق بیش از بیش
"خواجوی کرمانی"
پ.ن: از همینجا یه سلام بکنیم به بچّههای خوب شهریار، همینجوری الکی! :)
- ۰۱/۰۲/۲۰