یکجانشینی
من کاری به خوب و بدی خانواده ندارم ولی یکچیز را میدانم، خیلی از دردهای من و اعصاب خردیهای من و درجازدنهای من و حال خرابی من و درد من و شکستگی و بیتابی و عدم تحرّک من رو به جلو به خاطر یکجانشینی و زیستن با خانواده است! خانواده چیز خوبی است ولی بیشتر از دور و نه بیخ ریش خودت که آن به آن.. همنشینی با خانواده از یکجایی به بعد فقط موجب بیاحساس شدن و اصابت بیاحساسی به انسان و نشو و نمو بیرحمی و بیتفاوتی در انسان میشود! اینکه به صورت مداوم با چیزهایی دمخور باشی که بدانی باید چندان وقعی بهشان ننهی و مشکلات ریشهای هستند که هیچوقت درست نشدهاند و باری خون دلهای تو هم کاری از پیش نبرده است و نمیبرد!.. من حالم با خودم خوبه و اگر نباشه به مرور میتونه خوب بشه ولی با وجود خانواده این کاری سختتر و طاقتفرساتر است!..
پ.ن: و البتّه فحش نثار خانواده کردن به نوعی مصداق تف سربالاست و بالکل نفی آن از بیانصافی و بیمروّتی و گریزی از آن نیست!..
- ۰۱/۰۳/۰۷