سخن صمیمانه ((۴))
جمعه, ۳۱ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ
من از اینکه کسی از آشنایان یا دوستان از من و آیندهام بپرسد مشکلی ندارم چندان، مشکل اینجاست که اصولا نمیدانم چه جوابی باید بدهم، ناراحتیام از این است که ایدهی خاصّی برای جواب دادن پیدا نمیکنم، اینکه بعد از ماه و سالی همدیگر را ببینیم طبیعی است که حرف خاصی برای زدن وجود ندارد جز استمداد از همین جملات کلیشهای که میتواند از سر مهر و محبّت هم باشد ولی خب، برای بازیابی صمیمیّتهای از دست رفته یا کمرنگشده چه باید کرد؟! شاید باید به تنهاییهایمان خو کنیم و اصلا یادمان برود کسی دلتنگ ماست یا ما دلتنگ کسی هستیم و شاید باید به یادمان بیاوریم که آیندهی حضرتعالی هم مانند آیندهی من میتواند نه چندان روشن و مجهول باشد. لبخند بزن و سکوت کن! :)
- ۰۱/۰۴/۳۱