مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

This is my legacy

يكشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۰۰ ب.ظ

 

 

همه چیز دارد انگار از دست میرود، همه چیز رنگ و بوی از دست رفتن دارد... نمیتوانم خوشبین باشم، نه اینکه در طول شبانه‌روز نتوانم قدم بزنم و خواب و خور داشته باشم، نه اینکه نتوانم صبر کنم و چشم ببندم و لبخند بزنم، نه اینکه نتوانم به روزمرگی‌ ادامه بدهم ولی انگار چیزی نیست، چیزی نیست که اینقدر سایه‌اش تیره و بلند است که دارد همه چیز را ذرّه ذرّه میخورد و تحت الشّعاع خودش قرار میدهد، این چه چیزی است نمیدانم، اصلا مهم نیست واژه‌‌ای کلیشه‌ای ولی غیر قابل انکار چون امید است یا هر کوفتی دیگر.. دل آشوب بودن سهم گاه گاه این زندگی است، وقوف این مطلب که تو توان خلق موقعیّتی جدید را نداری، انگار حوصله‌ و شوق چیزی را نداری و از آنطرف نیز میدانی زمانه آنقدر بر سر خصم است که به تو خیری نمیرساند و یا اینکه فرصت و مجال تازه‌ای بدهد که میدهد، زمانه زمان میدهد ولی دمت را در مشت خودش گرفته است که نتوانی حرف از حرف بگشایی!... از هر چه بگویم مکدّرم میسازد، اصلا سکوت میکنم که کدر نسازم خاطر خود را.. انگار دوزاری‌ات افتاده است که دیگر قرار نیست هیچ گهی در این زندگی بشوی و این دلسردکننده است...

  • م.پ

نظرات  (۱)

بالاتر از سیاهی رنگی نیست

پاسخ:
هست، سیاهی بیشتر!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی