مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

آب شدم

يكشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

آخ که چقدر کصشر گفتم دیشب! هرچند دروغ هم نگفتم، گاهی میطلبه آدم خودش رو بریزه بیرون، مثل الان که میخوام بگم من یه بازنده‌ام، یه بازنده‌ی تمام عیار واقعی! اصلا گور بابای برنده شدن، با خودت مسابقه بدهی از خودت شکست بخوری، چه جوکی!.. چقدر کصشر گفته‌ام اصلا در این چندسال، اصلا نمیدانم چه گفته‌ام، میدانم ولی نمیفهمم، مانده‌ام حیران که ته همه‌ی این روز شب کردنها، نمیدانم ته این جمله ردیف کردنها سکوت کردنها معاشرت کردنها شیفت نگهبانی دادنهای سربازی، غصّه خوردنها، ته همه‌ی این شب‌هایی که زبان به کام‌گرفتیم و صبح فردایش رهسپار جاده‌ای به هیچستان شدیم، پشت این به خاک سپردنها در عالم‌واقع و در خیال، واقعا ته همه‌ی این ذرّه ذرّه آب شدنها چه شد؟! چی بود ماحصل عمر، اگر آب شدیم پس روشنایی کو، چرا در تاریکی ماندیم؟!..  تنها آب شدم، از شرم و از غصّه...

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی