مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

اما نفرت... اما هم چنان تو

جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ق.ظ

... و من سخت میترسم...


نکند این جوشش احساس بدل به شراره های خشم شود...


من سخت میترسم...


از آینده ای که گذشته اش این است...


نصف العاقل احتمال و نصفه تغافل

عاقل نیمی از وجود او تحمل است و نیم دیگر تغافل


تغافل یعنی چشم پوشی، یعنی خود را به بیخیالی زدن...


و خدایا تو میدانی سخت است چشم پوشی


خدایا تو میدانی بیخیالی ممکن نیست...


اما : " مراد من ز تماشای باغ عالم چیست؟  ز دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن...

اما :" خیال روی تو در هر طریق همره ماست، نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست...


میخواهم تا صبح بنشینم بنویسم... بیطاقتم... فریاد در درونم خفه میشود...

روزی عارفی از من پرسید: الیس الصبح بقریب؟ و من به او گفتم شب بی مونس نفس طی شد، صبح آمد بدون دلداری...

خدایا؛ الاهی و ربی من لی غیرک سر میدهند مشتاقانت من چه بگویم؟ من که هیچ ندارم و بر این اعتراف دارم چه بگویم... این تن خسته را خواب درنمی یابد... این تن مرده را روح نمیخواهد... خدایا تو خود شاهدی که من بد کسی را نخواستم ؛ تو خود شاهدی من گرچه منفعل و بیفایده، من گرچه پوچ و ساده اما میخواستم آدم خوبی باشم، که دوست بدارم و دوست داشته شوم ، و از حرص و کینه و کبر به دور... ز دست کوته خود زیر بارم، که از بالا بلندان شرمسارم... البته که من از بازوی خود دارم بسی شکر

، که زور مردم آزاری ندارم... خدایا بگذار دوستت دارم را به تو بگویم و در این حسرت نمیرم که درد دوست داشتن در دلم بپوسد و لبخند عطوفت تو را نبینم... ای عزیز تنهایی و شیدایی ای خدای من؛ تو کیستی که من اینگونه میخواهمت و میخوانمت بی ترس از دست دادنت... خدای من سنگینی مسئولیت زندگانی را بر دوش احساس میکنم؛ میخواهم سبکبار هر چه زودتر پرواز کنم که انفروا خفافا و ثقالا... خدایا مگر نگفته ای : ایحسب الانسان ان یترک سدی ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون ؟ مگر نگفته ای؟ من میترسم ... اگر میگویی یاایهاالانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه اگر میگویی اگر دیدار حتمی است  اگر حتمی است اینکه به دیدنم می آیی، از تو میخواهم اکنون به دیدنم بیایی و مرا ببینی و مرا سخت درآغوش بگیری و به نزد خود دعوت کنی... خدایا؛ ای خدای من ساده میگویم من هیچ نمیدانم من هیچ نمیفهمم؛ این گفته من از سر عرفان و خلوص نیست و نه از سر آگاهی بلکه از روی عجز و بی پناهی و استیصال است... خدایا من اشتباهی نبودم ولی اشتباهی شدم من اشتباه کردم نمیدانم این حرفها به چه کار می آید درحالیکه همه میدانند اشتباه میکنند و من نیز یکی مانند بقیه؛ اصلاح میکنم نمیدانم چه میکنم؛ خدای من از فردای بیحاصل میترسم؛ از فردایی که نه تنها مساوی روز قبل است که من ساوی یوماه فهو مغبون که پست تر است در خواهش و غفلت؛ و مکدرتر است از یاس رسیدن به حقیقت و سعادت...


میخواهم تا صبح سر به سجده بگذارم و با تو نجوا کنم...

خدایا من خوب نیستم اما بیخود نیستم گرچه بیخودم...

تنهایی مرا تو مونس و همدم باش گرچه با دلم میگویم پس کیست که اینگونه آشنا با او از دیار نزدیک سخن میگویی

او کیست؟ خدایا جواب مرا به رویا بیاور؛ رویای شیرین بیداری..


خدای من؛ تو پاسخ نیاز آشکار و نهان من باش

خدای من؛ تو مهربان و بخشاینده کرده و نکرده ام باش...


لب فرو میبندم و هم چنان حرف میزنم... چشمانم خسته است اما خواب مرا درنمی یابد... من گمشده ام.. گمان میکنم پیدا نخواهم شد در این کویر تشنه... دیوار و در زمزمه مرگ سر میدهند... دستانم چون بوته آغشته به ترس از سرمای باد زمستانی به زمین سینه ام چنگ میزند... چیزی در درون من میدرد و میبرد از من... کسی میخندد.. از دور صدای گریه برکه ای می آید... همهمه دهشت انگیز از گوشه دور کوه صبرم را دربرمیگیرد... مردی تبر بر میدارد... چشمانی او را سخت میپاید... جاده لغزان از یخ یاس است... آهسته قدم بر میدارد... از پشت کوه شقایق فریاد میزند... مطمئن تر از گرگ در این دشت انسانی نیست... من فکر میکنم و جهان به دورم میچرخد... من چشمانم را میبندم اما انگشتان خیال سراسیمه پلکم میکشد... درونم شورشی است...انقلابی در راه است اما کسی نیست..

.شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند...



خدایا به سادگی ام و به بزرگی ات ...


  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی