غم روز جمعه با تمام عظمتش بعلاوهی غم صبح فردا...
- ۰ نظر
- ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۱
غم روز جمعه با تمام عظمتش بعلاوهی غم صبح فردا...
ای باد! ای نسیم راکد خسته! برخیزید! از زبان من، پیام مرا به آنکه میشناسمش برسانید!...
حال لی چندلر یا همون کیسی افلک در فیلم manchester by the sea را دارم.. یک غم بزرگ که زندگی کردن و امید به پیشرفت و خوش بودنش را مختل کرده است و در عین حال هم چنان نسبت به وظیفهاش در قبال زندگی و آنچه به او محوّل شده است وفادار مانده است.. مسئولیتپذیری و پذیرش این موضوع که باید به هر حال و هر نحوی به زیستن ادامه داد و در عین حال واقعبینی و عدم توانایی در خودفریبی برای فراموش کردن گذشته و همه آنچه که بوده است... یکی از کاراکترهایی است که به نظرم انسان میتواند صادقانه با آن احساس نزدیکی و همدردی کند...
همه آنچه از جدّی و شوخی و از کم و زیاد که گفتهام _در تمام زندگیام_ انگار روی دلم سنگینی میکند و باری است بر روی دوشم... میخواهم سکوت کنم، تا آخر دنیا، لال باشم و نه میخواهم چیزی بشنوم، هیچ کلمهای، فقط اگر بشود گاهی ببینم، تجلّی خالص و صرف، خستهام از کلمه، خستهام از نشانه، من تشنهی حقیقتی هستم که اینجا نیست، در حوالی من نیست با من نیست، ... میخواهم سکوت کنم و هیچ نگویم، نه ضرورتاً و نه شوقاً، امّا نمیخواهم هم که صم بکم عمی فهم لایعقلون باشم...
من همیشهی خدا مصداق گاو پیشانی سفیدِ نه مَن شیرده بودهام.. بالاخره هر کی یجور حیوونه دیگه..
فی الحال نیاز مبرم دارم که جایی بنشینم و شعری بخوانم و شنیده شوم و بشنوم... با حال و با حال و نه از سر بیحالی و نه گذرا.. کسی هست که مشتاق شنیدن صدایت باشد؟!
ساعاتی برای انسان پیش میاد، در شبانهروز، که با بعض اتّفافات یا تداعی بعضی امور، آنچنان غم به تمامیّت انسان هجوم میآورد که استیصال وجود او را در بر میگیرد... آنوقت به هیچکس هم نمیتوان گفت، به جایی هم نمیتوان رو زد، سر صحبت و شرحش نه به این راحتیهاست و نه اصلا شدنی از نظر عقلی و اخلاقی است.. به دیوار هم نمیتوان گفت و بدتر از همه با خودت هم نمیتوانی یکجوری حلّش کنی ردش کنی برود.. ردش کن برهای نیست خلاصه.. پناهت فقط خداست و آن هم به خواست اوست که تو را نجات بدهد یا نه به جهت مقتضیات و مصلحتی رها کند.. چه میدانم عقل ما که قد نمیدهد به این چیزها.. چشم نامحرمان و شیاطین دور باشد همیشه، شاید منفذ نوری پیدا شد، شاید به زودی شاید هم نه...