شانس الله
مادر پدربزرگم که مادر خطابش میکردند زنی سیاستمدار شوخ طبع و روشنی بوده؛ زنی مدیر و مومن...جملات قصاری از او نقل است؛ به طور مثال آنکه : مادر اگر ما شانس داشتیم اسممون شانس الله بود / یا: اونروزی که شانس رو تقسیم میکردند ما دنبال سنگ ترازو بودیم و ...
یک چیزهایی وابسته قیافه و قد و اندازه نیست؛ انگار خود خدا به هر که خواسته به مقدار دلخواه داده؛ به چه چیزی برمیگردد؟ گیرایی و جاذبه و شوخ طبعی و... بعضی انگار یک پارچه نمکند؛ حتی به حرف نیست یک اشاره یک حرکت در آنها نمک پراکنی میکند؛ کجایشان است؛ صورتشان چشم شان رفتارشان... زیبایی نسبی است و تشخیص و شناخت زیبایی هم شخصی است؛ اما به نظرم دونوع زیبایی وجود دارد: یک زیبایی ای که تو آنرا تحسین میکنی و انگار به احترامش برمیخیزی ، و دوم زیبایی ای که تو را به دوست داشتن سوق میدهد؛آنچه باعث میشود گل از گلت بشکفد... و این دومی خیلی معیار مشخصی و نسبت طلایی ای برایش متصور نیست... مابقی حرفها...
- ۹۶/۰۲/۲۰