مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

حزب ریح و راحه

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۳۴ ب.ظ

از ابتدای ترم استرس این روزها رو داشتم... و روزهایی که هنوز نیامده.. همینجوری آرام آرام حسی در من نفوذ کرد و در پشت این ظاهر آرام موریانه هایی تمام حیثیت وجودم و بودنم را ذره ذره نوش جان میکنند... و وقتی چیزی را که ناخواسته از درون میدهی انگار خلایی در درونت پیدا میشود و تو در هم فشرده میشوی و قدت خمیده میشود... شکوه و حضیض به یک ثانیه است...

اهل لعن و نفرین و فحش سعی کردم نباشم و الاهی هیچوقت نباشم؛ ولی انصافا چرا اینقدر حال بهم زنین؟ چرا اینقدر حال بهم زنی میکنیم؟ میخوام یه چندتاکلمه سنگین بگم ولی ترجیح میدم نگم؛ ولی حالت اشمئزاز جدیدا خیلی بهم دست میده؛ چیکار کنم بهش دست ندم؟ بابا پریده تو بغلم عین سیریش بعد ولم هم نمیکنه ؛ تو را به خدا بگو چیکارش کنم؟ چیکارش میتونم بکنم؟ .. بابا روت کم نمیشه لااقل زیادش نکن... ببخشید بی ادبی ه ولی ضرب المثل ه قدیمی ه؛طرف خیلی خوش گوزه سرپا هم میشینه ؛ اصلن بعضی وقتا که حالم از بعضیا و بعضی حرکتا بهم میخوره یا هرچی ، همزمان یه ترس هم می افته تو جونم که نکنه منم در چشم دیگران مثل اون باشم یا بشم؛ نکنه منم اونطوری باشم؟ این حرفای بیشتر شعاری بیایید به هم احترام بگذاریم هم که.... هممون تو وجودمون احتمالا یه احمدی نژاد داریم، یه سید محمد خاتمی هم شاید و کسای دیگه؛ مهم اینه که بخواهیم شبیه کی باشیم؛ با این وجود باز هم طرفدار یکی بودن و حرفای یکی رو زدن ما رو شبیه به اون فرد نمیکنه، قرار هم نیست عینا شبیه یکی دیگه بشیم ؛ هر انسانی شکل خودشه ، هر کسی یه تیپی ه؛ انسان یعنی مدل های به ظاهر یکسان با دنیایی از تفاوت و ماجرا ... و ...

جناب خیام هم که استاد بیخیال بودن به بیخیالی خودمون رو زدن و حال و حول کردن و عشق و صفا نمودن و ...


: این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت / چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دوروز مرا یاد نگشت / روزی که نیامده است و روزی که گذشت * جناب خیام

من دقیقا مقابل این حرف ه خیامم جدیدا...

و چیزی که منتسب به مولا علی علیه السلام است:

مافات مضی و ما سیاتیک فاین ؛ قم فاغتنم الفرصه بین العدمین...

منظور اینکه گذشته رفته مانند این ه که نیست و معدوم شده، آینده هم که هنوز نیامده معلوم نیست کجاست و چه شکلی ه؛ پس بلند شو از حال و فرصت اکنون که بین دو عدم است استفاده کن...

درکلامی دیگر باید بدانیم که الفرصه تمر مر السحاب که اینم برای من بیشتر استرس آوره تا هوشیارکننده...


این خیامم شاعر بزرگی ست انصافا و حقا ؛ به قول یه بنده خدای غیرایرانی ای (اجنبی) شکسپیر ایران ه ؛ حالا :

"" از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده است فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن ... اگر تونستی خیلی مردی... خیلی شیرزنی

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی