مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

احتمال صفر تا صد

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۰۰ ب.ظ

در جلسه‌ای بودم. معلم به دوستان میگفت که هزکدام دعایی بکنند. یک نفر برگشت به جای اینکه بگوید اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین گفت اللهم افسد کل صالح من امور المسلمین.. ما خندیدیم و خودش هم خندید ولی حالا فکر میکنم میبینم در عمل خیلی از ما اگر نخواهم بگویم همه‌مان بگونه‌ای رفتار میکنیم اغلب که انگار همین مدنظرمان و نتیجه عملمان است...


ما میخواستیم مصلح باشیم بیخبر از اینکه اول مفسد اول و آخر خود ماییم...

همه‌مان یک کرباسیم چون به هم متصلیم و یک رشته‌ایم...

چه کسی میگسلد و از نو می‌پیوندد؟ که خودش را بسازد و در پی خیرخواهی برآید؟


خدایا! بیشتر از آنکه در ناممکن کردن ممکن‌ها خودت را به ما نشان دهی، در ممکن‌کردن غیر‌ممکن‌ها خودت را به ما نشان بده...


گمان میکنم نه کسی آمده و نه کسی رفته، نه خانی سفره انداخته و نه خانی خون ما را در شیشه کرده... گمان میکنم همه چیز خوب است، من بی‌نهایت خوشبختم و نه نانی کپک‌زده و نه نمکی دز نمکدان گندیده و نه کاسه بشقابی بر سرم حراب شده... گمان میکنم دست تقدیر مرا به این نقطه رسانده و من به اشتباه قدم به این وادی نگذاشته‌ام... آه..


تا حال همینطور بوده است و از این پس هم همینگونه خواهد بود...

انتظار چیز خوبی نیست، توقع داشتن مفسد اخلاق است...

و من هم چنان همان که هستم،... ویل علیّ

نمیدانستم این دریا چه موج خونفشان دارد، نمیدانستم این وادی نشان در بی‌نشان دارد...

حال که خودم هستم میگویم که خسته‌ام.. مابقی خوبی‌ها برای شما..


یاالله، یا رب العالمین، یا رحمن الرحیم...




  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی