تحویل حال بد به بدتر
یعنی اینقدر حال بهم زن بودم و هستم، اینقدر ترسناک که از من فرار کنند که محبت و مهربانیام هم جزایش سنگ زدن باشد که بهترین حالت برخورد با من نادیده گرفتن من باشد؟ من که توقعی از هیچ کس ندارم و مطمئنم ۹۹ درصد افرادی هم که امروز دور و برم هستند و جواب سلام میدهند و احیانا اظهار محبت فرداروزی زود یا دیر نه یادی از من میکنند و نه چیزی.. وقتی شایسته دوست داشته شدن نباشی وقتی وجودت حال خوب کن نباشد وقتی چیزی نداشته باشی که دیگران به تو نیازمند شوند، چرا باید وقت گرانبهایشان را به پای وجود بیارزشت هدر دهند؟ وابستگی و دلبستگی چه معنایی پیدا میکند وقتی مزیتی در تو نیست؟.. تفو بر تو و خاک دوعالمی بر فرق سرت که نه متصل به راستی و نه چپ و نه در میانه خدایی که بندگی تو را به خودش بچسبد.. انسان اینقدر تهی، بیحاصل، بیفایده، پست، وحشتناک، حال بهم زن...؟! تو حتی حالت از خودت هم بهم میخورد چه انتظاری از بقیه.. و بدان و آگاه باش که روزهای فلاکتبار تنهایی و مذلت بیشتری در انتظار توست وقتی امروزت این است.. تو شایسته هیچ چیز نیستی، اعتنا به تو در حد اعتنا به مردار سگی جذامی هم بهجا نیست.. خاک بر سرت که نه آیین مهر میدانی و نه طریق زهر و هوس... تفو بر تو و ای کاش با این حرفها از حجم ناراحتی و نفرتت کاسته میشد.. غبار ره بنشید ولی سواری نیست...
- ۹۶/۱۱/۰۵