مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

پایین‌ترین نقطه

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ

چه روزهای غمباری است... مترو بودم، چقدر چهره‌ها وحشتناک بود برایم.. من از این ساعات میترسم و چیزی نیست که رهایی‌ام دهد... ای کاش کور بودم کر بودم لال بودم و فردی بی‌اراده و تحرک..‌ چرا باید ای‌کاش‌هایم تا این حد ناامیدوارانه باشد؟ نه آرزویی دارم، نه خواسته‌ای دارم.. من هیچ نمیخواهم... آن مصطفای قانع راضی خوش‌باش به چه وضع شکسته حقارت‌باری افتاده است.. ای کاش میشد سفر کرد، گذشت و رفت.. ای کاش ما را خاصیتی بود سوای بودن این لحظه‌مان، حسنی که هنوز نقاب از رویش کنار نزده باشیم و تازه هویدایش کنیم که اول به خودمان بفهمانیم که هنوز چیزی هست که ما را به خودمان دلخوش کند... نمیدانم چه بگویم و چه بخواهم.. کاش این اوضاع خیلی زود عوض شود.. چرا اینگونه شد.. چرا به این سمت آمدم.. چرا اینقدر دست بسته و خسته‌ام.. چرا سرافکنده‌ام.. خدایا! به تو هم چشم امیدی ندارم، چون قرار نیست معجزه‌ای اتفاق بیفتد.. حداقلش این است که لیس للانسان الا ما سعی.. تو هم بار حال بد مرا به دوش نخواهی کشید... دستی به یاری و قلبی به همدلی کجاست.. من نمیخواستم اینگونه شوم و اینگونه شود..

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی