نیازمند بلا
دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ق.ظ
نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی، که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز...
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی، تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی..
گفتم حیفه این دوبیت رو نگم بهت امشب. حالا تخت بگیر بخواب؛ البته اگه میتونی...
- ۹۶/۱۲/۲۱