بیصدا، بیکسی
امروز با هرکسی کار داشتم و بهش زنگ زدم، یا جواب نداد و یا یکی برمیداشت که نمیفهمیدم چی میگه اصلن؛ شلوغی پشت صداش و یک صدا و زبان گنگ بریده بریده به گوش میرسید...
...
خدایا!! بهم صبر بده.. بیش از اینی که دارم و هست.. خستهام، خیلی خستهام و دیگه واقعا نمیکشم.. این قلب من را از سنگ کن؛ به دردم نمیخورد، به درد هیچکسی نمیخورد، تا شاید به شکلی درآید، به شکلی غریب مانند حال که در واقعیت مجسمهای هستم... اما نمیدانم چرا هروقت بیشتر به تو رو میآورم بیشتر مرا در هم و غم فرومیبری.. آنچنانم که با خودم میگویم با تو حرف زدن هم جزایش بلاست برای من.. البلاء للولاء؟! من که نیستم چه کنم؟ چه شد؟ یعنی واقعا همین است زندگی؟ مرا از خیال کردن هم میترسانی؟ خیال خوشی؟ حال خوب، رویا؟ تو خدایی؟ این بندگان بیوفایت، خودم هم یکی مثل بقیه، که جواب احسان را زورشان میآید بدهند، تو هم زورت میآید مرا کمک کنی؟ التماست کنم؟ دقیقا چندلیتر اشک کارت را راه میاندازد؟ یا چقدر بر قسمت و تقدیر بخندم که اندکی بر وفقم شود؟ مگر من چه میخواهم که اینگونه ضدحال میزنی؟ خب اگر این است جانم را بگیر که این قصه سرانجامی بگیرد.. چقدر حرف نزنم؟ تو بگو به کدامین ثواب چنگ بزنم.. گوشم پر است از فسانه. گوشم پر است از ادعا.. من چه؟ من هم میخواهم ادعا بکنم؛ ادعا بکنم که حداقل یکنفر هست برای آدم خستهی بیکس که گوش شنوایش باشد که همه کسش باشد. دریغ میکنی؟ اگر قرار است هیچ نگویی پس چرا میگذاری حرف بزنم؟ چرا جان دادهای که به هدر بدهم؟ چه چیزی را داری به رخم میکشی؟ خستهام از تظاهر پوچ، چشم به کدام صداقت بدوزم؟ خندهی صادقانهی بیریا کو؟ سهم من نیست، سهم من چه چیزیست؟ هربار که حرف میزنم پشیمانم میکنی؛ نه تنها از تکلم مذبوحانه که از بودن مضحکانه.... خوب است.. هوا هوای... کجایی؟ از کجا فرار کنم که به تو نزدیکتر باشم؟ اصلن میخواهی باشم یا نه؟ دلت میآید که نباشم؟ دلت؟! آری دلت... از الوهیت درآمدهای مگر؟ برای من که جز خودم بتی بر سر راهم نمانده است، آمدهای که ابراهیموار مرا درهم بشکنی؟! بشکن عزیز من. عزیز من گفتنم اذیتت نمیکند؟! باعث ننگ و عارت نیست؟ عجیب است که همچنان چیزی نمیگویی.. چه نیازی است به تکلم، چه نیازی به تکلم با من داری.. مگر با ساحلماندگان اقیانوس چیزی میگویند؟! تا آخر دنیا هم که آتش برافروزی تنها صدای گرگی کافی است که به خودت بلرزی، دیدن آن آسمان عظمت کافی است که مبهوت کوچکی خودت شوی.. تو هم چنین کسی را بهل کردهای... تو تنهای تنها مرا تنها میخواهی.. تو تنها نیستی و تنهایم میگذاری...
- ۹۷/۰۴/۲۵