سفید، سفید، سیاه
دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ
انسانی که به یک شئ وابسته میشود، حتی اگر خودش نداند، فکر کند از سر عادت است، به سرش بزند، نقاط ضعفش را بگوید، انکارش کند ولی النهایه به مجرد عزم بر ترک تعلق درمانده بماند، این انسان لایق ترحم نیست؟! ما بیش از آنچه فکر کنیم ضعیف هستیم، در برابر دلبستگی و وابستگی، خودمان را گول نزنیم که ای فلان ای بهمان و گمان نکنیم که برویم از یاد خواهیم برد، زمان در ما ذخیره میشود و همه چیز در درون ما انباشت میشود و روزی خواهیم فهمید که گوشههایی از دهانمان مزه ماسیدن میدهد، ذهنمان دیگر نمیتواند تظاهر بیافریند، وجودمان error میدهد؛ آنوقت سوالمان این میشود که ما که میگفتیم آن نیستیم و هستیم پس دیگر به چه چیزی میتوان اعتماد کرد؟! ما چه هستیم؟ ما قرار بود چه باشیم که هستمان این شد؟! آه، کاش میتوانستم دیوار بلند تحیر سرد سفید را نشان دهم...
- ۹۸/۰۱/۲۶