مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

طعم انار ملس

يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ

 

 

  از بیمارستان که بیرون زدم تا سر خیابان و ایستگاه اتوبوس پیاده رفتم. ظهر بود و مردم از هر نوع و سنی در خیابان بودند. یک روشنایی ملایم در هوا پخش بود. چشمم به میوه‌فروشی پشت ایستگاه افتاد. به قفسه انارهای نسبتا کوچک که بالایش با یک مقوای کوچک و نوشته رویش معرفی‌شان کرده بود: انار دانه سیاه شیراز. نمیدانم چه شد، یک آن مزه انار به دهانم آمد. نمیدانم برای کی بود ولی انگار طعم بچگی میداد. اتوبوس رسید ولی اتوبوس مورد نظر من نبود. منتظر ایستادم. دقیقا آنطرف خیابان یک شیخ با ریش‌هایی انگار خضاب شده به روی موبایلش خم شده بود و چیزی مینوشت یا میخواند. دقیقا آنطرفش یک مرد مسن عینکی چمباتمه زده بود و دستش را زیر چانه‌اش مشت کرده بود و طرف ما را، شاید هم من را دید میزد. اتوبوس رسید. سوار شدم. نشستم. نمیدانم چه شد، ولی گاه اتًفاق می‌افتد، این بیت به گمانم از فاضل ناگهان به ذهنم خطور کرد و هی رو به تکرار گذاشت: تو بهترین غزل عاشقانه را با چشم، سروده‌ای به غزلهای عاشقانه قسم...

  • م.پ

نظرات  (۲)

سلام.

یه پیشنهاد عالی و فوق العاده براتون دارم!

می تونید از سایت   https://urlme.ir   استفاده کنید و لینکهاتون رو کوتاه و منتشر کنید.

هر کسی روی لینک کوتاه شده شما کلیک کنه، سایت به شما پول میده.

اگر هم زیرمجموعه جذب کنید ، پول بیشتری در میارید.

خدا سلامتی بدهد .

جسارت نباشد ، بیتی که اشاره فرمودید از آقای سجاد سامانی ست .

پاسخ:

بین فاضل و سجاد سامانی مردد بودم، ممنون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی