مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

از تنگنای نای

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ب.ظ

 

 

 این چه دنیایی است که یکنفر که معدن حلم و محبّت باشد و به یک نگاه و صفای دمش غبار و تیرگی را از خاطر انسان بزداید نیست.. برای منی که دست و پا بسته‌ام و متوقّف در ظاهر امر، ختم و چهله و هزار هزار ذکر زیر لب پروراندن تنها دوای موقّت است.. راه دشوار است، بلی، دست کوتاه است، بلی، دل زار است، بلی، خب چه کنم چه کنیم، اینطور که نمی‌شود.. یعنی ده‌ثانیه، یک ثانیه، یک لحظه، یک طرفه نگاه نیست که اینگونه مسیحایی کند؟! خب همه چیز از خداست، ما هم که معترف به نقص و کوتاهی‌مان و نیز مشتاق و مایل بر اصلاح و درست شدن، کسی نیست دستی به یاری دراز کند و بازوی ما بگیرد و ما به زمین نشستگان را بلند کند از این غم و فلاکت خواستن و نتوانستن و حیرت و سردرگمی؟!.. لیاقت نداری آقا! همیشه به همین نقطه می‌رسم و همین را به خودم می‌گویم و مغزم و قلبم قفل می‌شود. خودت خب کاری کن! عاورین! اگر مساله این بود که خودم که خودم هم می‌دانم خودم، لازم نبود به این همه فلسفه‌چینی، مساله روشن شدن راه و شروع است وگرنه که.. به مولا که اگر کسی بفهمد و برایش مهم باشد و کاری از دستش بربیاید و کاری بکند... متوقّفیم آقا به داد ما برس! در راه مانده‌ایم به فریاد ما برس! مهجور مانده‌ایم غمزده‌ایم شکسته‌ایم، به یاری ما برس! به فریاد ما برس، به داد ما برس!..

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی