از سکوت/ در سکوت/ تا سکوت
يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ
همه آنچه از جدّی و شوخی و از کم و زیاد که گفتهام _در تمام زندگیام_ انگار روی دلم سنگینی میکند و باری است بر روی دوشم... میخواهم سکوت کنم، تا آخر دنیا، لال باشم و نه میخواهم چیزی بشنوم، هیچ کلمهای، فقط اگر بشود گاهی ببینم، تجلّی خالص و صرف، خستهام از کلمه، خستهام از نشانه، من تشنهی حقیقتی هستم که اینجا نیست، در حوالی من نیست با من نیست، ... میخواهم سکوت کنم و هیچ نگویم، نه ضرورتاً و نه شوقاً، امّا نمیخواهم هم که صم بکم عمی فهم لایعقلون باشم...
- ۹۹/۰۵/۲۶