مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

میخواهم عادی سخن بگویم

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

 

 

 از چیزی که نمیتوانم به کسی بگویم، چه بگویم..‌ چه بگویم که متّهم به کم‌تحملّی نشوم، چه بگویم که متّهم به حق‌ناشناسی و ناشکری نشوم، چه بگویم متّهم به عصبی بودن و نفرت‌زدگی نشوم، چه بگویم که متّهم به پوچی و تهی بودن نشوم، چه بگویم که متّهم به جفاکاری نشوم، چرا بگویم ولی مهمتر از این از کجا بفهمم که چرا؟ چرا روزهایی که تحمیل میشود برای کسی اهمیّت ندارد، چرا خواست ما را کسی اعتباری نمیدهد، از چه بگویم که هر چه جلوتر میروم در فضایی خودم را گرفتار میبینم که باید بیشتر سکوت کنم، برای حفظ خیلی از چیزها، برای همین ماندن برای همینکه که کار از اینی که هست خرابتر نشود، نه ادب نه احساس نه شعور نه اعتقاد نه تعهد نه .. گور بابای همه چیز، گور بابای تنهایی و زل زدن به عقربه‌های ساعت که لعنتی نمیگذرد.. گور بابای هیچ و پوچ که نمیتوانی بگویی‌اش، گور بابای همه چیزت مصطفی، همه هیکل و هستی که نمیدانی گیر چه چیزی افتاده‌ای و گیر و گور کار کجاست... چه گونه بگویم خسته‌ام که متّهم به توقّف نشوم؟ میخواهم حرکت کنم، بی هیچ چشمداشت و حضور اضافه‌ی نامحرمان، قسم به همین درخشش ماه در آسمان..

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی