مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

عصایی که مار شد

پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۰ ب.ظ

 

 

 خسته شدم از این حصر خودساخته، از این زندان ملال‌آور... لحظات استیصال خیلی سخت میگذرد، گاهی کلماتی که سرخوشند را میخوری چون نمیخواهی هرچیزی را به هر قیمتی بگویی تا کار به جاهای باریک گفتن دیگر چیزها نکشد ولی زمانی که نباید بیطاقت میشوی و از خود بیخود که چاره‌ای جز نوشتن و گفتن نیست و اصلا چه میشود و چه میتوان کرد که کلمات حناق بگیرند و آنچه که باید تا همیشه بیرون بیاید و شرش کنده شود؟ یاد شعر منزوی عزیز می‌افتم: خرق عادت کردم امّا بر علیه خویشتن، تا به گرد گردنم پیچد عصایم مار شد...

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی