سجده بر سبزی دریا
چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ
راستش مسائل گل درشت زیادی وجود داره که هر چی بهشون فکر میکنم هم جواب خاصّی که دلم رو قانع کنه، ذهنم رو ثابت کنه، براشون ندارم.. راستش روزگار دلخوش بودن به حصار امن یک مزرعه هم گذشته، ایمان به روشنی طلوع فردا چندان خیرهکننده نیست، نجوای عندلیب و شکرفشانی زنبورها از راز و رمز خبر نمیآورند، وحی بر جان شاعر قطع شده، رود مستقیم پیش نمیرود، هر دو قدم سرش به سنگی آجری شاخه درختی میخورد و راهش کج میشود... انگار آسوده زیستن، بیخبر بودن، دلخوش بودن، امیدوار بودن دیگر چندان معنایی ندارد چون همه چیز به نوعی روشن است امّا نه شفّاف، مات...
- ۹۹/۱۰/۱۰