راحت و ناراحت
چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ق.ظ
از دستت ناراحتم... ولی چه حیف که دارد عادتم میشود.. بعضی ناراحتیها انگار مقدّر است همیشگی باشد.. چه بگویم چه نه دیگر فرقی نمیکند.. من تازه اوّل راهم حال آنکه خیلی راه پیاده آمدهام تا به اینجا.. ترجیح میدهم دیگر ناراحت نباشم یا نهایت عادت کنم و باحس سر شوم! دارم میروم به این سمت که در برابر خیلی از وقایع بیتفاوت باشم و با تنهایی حقیقتم بسازم، ساکت مانند خیلی از بزرگسالان! اینک در آستانه بزرگسالی!...
- ۰۰/۰۷/۲۱