مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

چون آهی بر لبها

چهارشنبه, ۱ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ب.ظ

 

 

 

بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش، آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت...

به چه زبانی باید بگوییم که ما زخم خورده‌ایم، از نگاه شما، تکلّم ناشیانه شما، قدمهای خودخواهانه شما؟ به چه زبانی باید گفت که ناامیدیم از وفا و دوستی شما؟ از وعده‌ی ما شدن شما، از تکرار دروغ ما بودن شما؟ به چه بیانی باید گفت که خسته‌ایم از پوچی‌ای که دستان نامهربان شما به ما هدیه کرد؟ خسته‌ایم، به چه زبانی باید گفت که بریده‌ایم دل از نخ بادبادکهای رویا، دست شسته‌ایم از حبابهای توخالی مهر، سرد و منجمد مبهوت بازی ریاکارانه‌ی شما خسته‌ایم از دویدن در پی سراب عشق، تشنه و حیران مانده‌ایم؟! به چه زبانی بگوییم که از یادکردنتان مو به تنمان سیخ میشود و میدان جلوه‌ی احساس‌مان تماما در ظلمانی‌ترین لحظات شب بی ماه دفن میشود؟!!..

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی