به آواز باد گوش بسپار
در راهی که میروم کسی همراهم نیست!
مرد این را در دلش به خودش گفت و سر کاپشنش رو به دخل گردنش کشید، کلاهش را صاف کرد و قدمهایش را با احتیاط بیشتری بر زمین یخزده گذاشت! هیچکس همراه آدم نیست، هیچکس نیست که از اوّل تو را همراهی کند و یا تا آخر بتواند حتّی همراهی کند! پس چه فایده، اگر کسی میرود و میخواهد برود را ملتمسانه بخواهبم نگه داریم، وقتی کسی دیگر یادی از ما نمیکند را یاد کنیم بلکه عهد دوستی فراموش نکند و کسی را که دیگر ما را دوست ندارد را بخواهیم که ما را دوست بدارد! دنیا جای عجیبی است، کسی را از ته دل دوست میداری و او چندان التفاتی به تو نمیکند و میگذارد میرود، تو میمانی و تلاش میکنی جای خالی او را پر کنی بیآنکه گرفتار کسی دیگر شوی و به هزار الحاح دلت را منکوب میکنی و دست قیود احساس را از دل میبری و به سمت عزلت و دلسردی میروی و خسته میشوی و از زندگی و زمانه و این و آن بدت میآید و درمانده میشوی و در آخر باز به نشانهای میفهمی کسی را دوست داری که رفته است! این چه حجم مسخرهی لوسی است، چرا تعقّل کمکی نمیکند حال آنکه تا پیش از آن خوب رجز میخواند و گنده گویی میکرد؟ درمانده و زانو به بغل مینشینی و میفهمی که فقط سکوت، فقط سکوت تنها رسالت ما آدمیان است، دستور خودش از در و دیوار تکرار میشود، باید تنها دید چون رنگ به رنگ صحنهها میآید و میرود و آنچه میماند پس مانده است، اختیار تو تنها در سکوت یا بلواست، شنیدن یا نشیدن است، دیدن یا خوب دیدن است!... ولی اصولا در این دنیا چیز شاخصی برای دلبستن هست؟!..
- ۰۰/۱۱/۰۱
حاول ان تحب احزانک
لعلها ترحل کما
یرحل کل شی نحبه...!
محمود درویش